در فرهنگ فارسی اشعار و ابیاتی وجود دارند که به صورت ضرب المثل در آمده اند ولی مصرع اول آنها مشخص نیست و تنها مصرع دوم معروف شده. در ادامه تعدادی از مشهورترین این ابیات را برای شما قرار میدهیم.
گر دایره ی کوزه زگوهر سازند
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
(بابا افضل)
با سیه دل چه سود گفتن وعظ
نرود میخ آهنین در سنگ
(سعدی)
هر دم که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
(حافظ)
چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
(فردوسی)
امیدوار بُوَد آدمی به خیر کسان
مرا به خیر تو امید نیست ، شر مرسان
(سعدی)
صوفی نشود صافی ، تا در نکشد جامی
بسیار سفر باید ، تا پخته شود خامی
(سعدی)
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یارب مباد آن که گدا معتبر شود
(حافظ)
در محفل خود راه مده همچو منی را
افسرده دل افسرده کند انجمنی را
(قائم مقام)
مرو به هند و بیا با خدای خویش بساز
به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است
(صائب اصفهانی)
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
(حافظ)
زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشته زندانی،
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
(صائب اصفهانی)