شنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۳۴ ق.ظ
مردی در راه بازگشت به خانه بود
مردی در راه بازگشت به خانه بود
که در خیابان کودک فقیری را دید
که غذایش را با سگی گرسنه تقسیم میکند
نزدیک رفت و پرسید: چرا غذایت را به این حیوان میدهی؟
کودک سگ را بوسید و گفت: این سگ نه خانه دارد، نه غذا دارد، هیچکس را هم ندارد، اگر من کمکش نکنم می میرد.
مرد گفت: سگِ بی خانمان در همه جا وجود دارد، آیا تو می توانی همه آنها را از مرگ نجات دهی؟
آیا تو می توانی جهان را تغییر دهی؟
پسر نگاهی به سگ کرد و گفت: نمیتوانم همه ی انها را از مرگ نجات دهم ولی کاری که من برای این یک سگ می کنم، تمام سرنوشتش را تغییر میدهد
رفیق یادت نره نیازی نیست انسانِ بزرگی باشی، انسان بودن، خودش نهایتِ بزرگیست.
۹۷/۰۱/۱۱